دل نوشته های بانوی اردیبهشتی

ساخت وبلاگ
 نوشتن بهانه می خواهد... درست مثل باریدن های پنهانی نیمه شب. یا فرو بردن بغضی تلخ در سکوت. نوشتن بهانه می خواهد. مثل خنده های از ته دل. یا قهقهه ای از سر شوق. ما با بهانه هاست که زنده ایم.  برای شادی برای خنده برای خوب بودن دنبال بهانه باشیم... 'خوشبختی' همین جاست در قلب من در آشیانه ی محبت ات حتی اگر هزاران کیلومتر دور باشی... به یاد شعری معروف: "دور باش اما نزدیک من از نزدیک بودن های دور، میترسم دل نوشته های بانوی اردیبهشتی...ادامه مطلب
ما را در سایت دل نوشته های بانوی اردیبهشتی دنبال می کنید

برچسب : دورباش,نزدیک, نویسنده : bnamaaaakestan4 بازدید : 39 تاريخ : سه شنبه 28 شهريور 1396 ساعت: 10:50

 

گره زدن کرواتت را به دستان من بسپار،

مرد من!

مبادا دستانت به این کارهای زنانه عادت کند!

این کارها سهم من عاشق است،

که چند ثانیه بیشتر،

عطر تنت را نفس بکشم...

دل نوشته های بانوی اردیبهشتی...
ما را در سایت دل نوشته های بانوی اردیبهشتی دنبال می کنید

برچسب : سلامتی,روزی,خودم,کرواتشو,ببندم, نویسنده : bnamaaaakestan4 بازدید : 48 تاريخ : يکشنبه 26 شهريور 1396 ساعت: 14:47

                       چه حس خوبیه.. اینکه تو هستیُعاشق تر از خودم.. پیشم نشستیُ عادت می دی منو.. به مهربونیاتتا من نفس نفس.. دیوونه شم برات چه حس خوبیه.. اینکه تو با منیاینکه به روی من.. لبخند می زنی اینکه به فکرمی.. به فکر من فقطهر چی نگات کنم.. سیر نمی شم ازت با تو به زندگیم.. دلخوشی اومدهخوشبختی منو.. چشات رقم زده چه حس خوبیه.. شیرینه لحظه هامشادم کنار تو.. همینو من می خوام مراقبی یه وقت.. من دل نوشته های بانوی اردیبهشتی...ادامه مطلب
ما را در سایت دل نوشته های بانوی اردیبهشتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bnamaaaakestan4 بازدید : 91 تاريخ : يکشنبه 26 شهريور 1396 ساعت: 14:47

 این چند روز تعطیلی خونه پر بود از مهمون. خاله م که کرجه و یه جورایی حق مادری گردنم داره با دختراش اومده بود. یکی دیگه از خاله هامم با دخترا و عروسا و نوه هاش همگی اومده بودن. خلاصه خونه پر بود از سروصدا و ورجه وورجه های بچه ها. دیشب مهمون خواهرم همگی رفتیم شهربازی. شاید باورتون نشه ولی من آخرین باز یازده سال پیش رفته بودم شهربازی. داداش کوچیکم علی هم کلا تو این 20 سال عمرش 1بار بیشتر نرفته بود. ا دل نوشته های بانوی اردیبهشتی...ادامه مطلب
ما را در سایت دل نوشته های بانوی اردیبهشتی دنبال می کنید

برچسب : آنچه,گذشت, نویسنده : bnamaaaakestan4 بازدید : 70 تاريخ : يکشنبه 26 شهريور 1396 ساعت: 14:47

 خوشحالم و هزاران بار خداي مهربان را شاكرم كه تو را به من هديه داد. خوشحالم و به خود مي بالم كه هميشه تو را در كنارم دارم و چه لذت بخش است دوش به دوش تو قدم زدن، و از آن شيرين تر با تو همكلام شدن ! عشق، قلب كوچكم را از خود بي خود كرده، چرا كه تنها تو را در ميان ديگران باور كرده است ! كاش زودتر از اينها تو را يافته بودم گل من . زيرا احساس ميكنم با عشق تازه متولد شده ام! حال ...تو مرا ليلاي خويش مي دل نوشته های بانوی اردیبهشتی...ادامه مطلب
ما را در سایت دل نوشته های بانوی اردیبهشتی دنبال می کنید

برچسب : عاااااشششقتمممم,جااااان, نویسنده : bnamaaaakestan4 بازدید : 38 تاريخ : يکشنبه 26 شهريور 1396 ساعت: 14:47

 

این روزها... به این فکر می کنم

که چقدر دیوانگی

در مغز یک وجبی جای می شود مگر ...

به این که مثلا می شود

هزار بار یک چیز را، 

یک نفر را خواست...

که می شود تمام دنیا را در چشم هایش دید...

این روزها

به این فکر می کنم

چند بار تو؟!

تو... 

دوباره تو... 

این بار هم تو... 

باز هم... تو

هزار باره تو...

دل نوشته های بانوی اردیبهشتی...
ما را در سایت دل نوشته های بانوی اردیبهشتی دنبال می کنید

برچسب : دوباره, نویسنده : bnamaaaakestan4 بازدید : 38 تاريخ : يکشنبه 26 شهريور 1396 ساعت: 14:47

 

لرزش بید مجنون...

قدم زدن زیر سایه درختان پاییز...

نسیم آرام و حرکت آهسته ی درختان

و

انتظار تو...

با دیدن زیبایی های دنیا صدباره عاشقت میشوم!

بید مجنون 

بیدی بوده که تو را دیده!

خورشید

ستاره ای کم نور بود؛ که با عشقت پرنور و بزرگ شده!

عشقت به زندگی عظمت میدهد.

کامران جان ممنونم که هستی و روزهای زندگیمو طلایی کردی...
دل نوشته های بانوی اردیبهشتی...
ما را در سایت دل نوشته های بانوی اردیبهشتی دنبال می کنید

برچسب : مجنون, نویسنده : bnamaaaakestan4 بازدید : 51 تاريخ : يکشنبه 26 شهريور 1396 ساعت: 14:47

  فردا کامران پرواز داره. به مدت یک هفته میره استامبول. و از حالا حال من پریشون و بهم ریخته ست. دلم تنگ میشه. بی نهایت هم تنگ میشه. درست مثل اردیبهشت ماه که ده روز رفت ماموریت و من از روز سوم به بعد رسما مریض شدم. درسته الانم دوریم ولی همین که هروقت بخوام میتونم باهاش حرف بزنم خودش یه قوت قلبه برام. ولی وقتی اینجور مسافرتا میره دیگه نمیشه راحت حرف زد. دفعه پیش که رفته بود پیر شدم تا دو سه باری تو دل نوشته های بانوی اردیبهشتی...ادامه مطلب
ما را در سایت دل نوشته های بانوی اردیبهشتی دنبال می کنید

برچسب : دوری,دلتنگی, نویسنده : bnamaaaakestan4 بازدید : 33 تاريخ : يکشنبه 26 شهريور 1396 ساعت: 14:47

  خووووووب بذارید ببینم امروز چندمه؟؟؟؟بععععععلههههههه 26 شهریور 1396اگه گفتید امروز چه روزیه؟؟؟؟ اوووووووممممم امروز تولد عشق جان می باشدددد حالا همگی باهم دست و جیغ و هوووورااااااا  آروم باشید شلوغ نکنید که امروز براتون دی جی هم آوردم. دی جی شروع کن خوشگلا باید برقصن خوشگلا باید برقصنبرو بچ بیاید وسط. فاطمه ها؟ دنیا؟ مردخاخورجان؟ کوروش؟ امین؟؟ همگی وسط دست بگیرین آهااااان همینهههههشاداشاداشادا ت دل نوشته های بانوی اردیبهشتی...ادامه مطلب
ما را در سایت دل نوشته های بانوی اردیبهشتی دنبال می کنید

برچسب : عشقم,میلادت,مبارک, نویسنده : bnamaaaakestan4 بازدید : 44 تاريخ : يکشنبه 26 شهريور 1396 ساعت: 14:47

لحظه ای که از دلم عبور کردی؛ "مرغ آمین" درست بالای سرم بود... برآورده شدنت، بودن تمام خواسته هایم بود گرمای بودنت در زندگی ام سایه ی مردانه ات  بر سیطره ی جوانی ام همه و همه  معنای واحد خوشبختی ست... وای که از کجای عالم پیدایت شد؟! از کدامین دامان پاک از کدامین نطفه ی عشق متولد شدی که وجودت حتی، بوی عشق و مهر می دهد که دیوانه ام کردی و  هشیارم ظاهرا! تاریخ هیچوقت عنوان نکرد که مجنون را  مجنون " دل نوشته های بانوی اردیبهشتی...ادامه مطلب
ما را در سایت دل نوشته های بانوی اردیبهشتی دنبال می کنید

برچسب : روزت,خجسته, نویسنده : bnamaaaakestan4 بازدید : 112 تاريخ : يکشنبه 26 شهريور 1396 ساعت: 14:47